طراحی لباس فیلم مولن روژ
فیلم موزیکال و نیمهکمدی «مولن روژ» ساخته باز لورمن و با بازی بازیگران خوبی همچون نیکول کیدمن و ایوان مکگریگور ساخته سال ۲۰۰۱ در بین فیلمهای موزیکالی که تولید شده، فیلم ارزشمند و سرگرمکنندهای است.
.
داستان در کلوب معروف مولن روژ میگذرد. داستان اصلی، داستانی است کاملا کلیشهای که در سینمای هالیوود بارها تکرار شده است؛ داستان عشق دختر و پسری جوان و موانع دشواری که در بین عشق این دو قرار میگیرد. داستانی مربوط به جوان عاشق ولی فقیر و همچنین رقیبی حسود ولی ثروتمند، که در این بین قدرت و برتری عشق واقعی بر درخشش سکههای طلا بر همگان اثبات میشود. داستان «مولن روژ» درباره حقیقت، زیبایی، آزادی و بیشتر از هرچیز درباره عشق است.
شاید در نگاه اول به نظر بیاید فیلمی با چنین داستان کلیشهای ارزش دیدن هم ندارد و فقط به درد قصه شب کودکان میخورد! ولی موزیکال بودن فیلم باعث میشود که جلوههای دیگر داستان دور شود و شما بیشتر به صحنههای آوازخوانی کیدمن و مکگریگور توجه کنید؛ صحنههایی که مشخص است وقت زیادی برایش گذاشته شده است. یکی دیگر از نقاط قوت فیلم وجود فضایی صمیمی در فیلم است؛ فضایی که بیشتر در فیلمهای فانتزی دیده میشود. (شما در فیلم یا در مولن روژ هستید یا در آپارتمان قدیمی یا در خانه دوک که تنها چند قدم با هم فاصله دارند.) برتری «مولن روژ» نسبت به بسیاری از فیلمهای موزیکال همعصر خود در این است که صحنههای ترانهخوانی هر چقدر هم که پرزرقوبرق باشد، باز هم حالت کلاسیک خود را حفظ میکند و همچنین طراحی لباس و صحنه این فیلم به حدی زیبا و هنرمندانه است که بهراحتی میتواند مخاطب خود را تحتتاثیر قرار دهد… و تا جایی پیش رفت که توانست اسکار بهترین طراح لباس سال ۲۰۰۲ را برای کاترین مارتین به ارمغان بیاورد…
کاترین مارتین متولد ۲۶ ژانویه سال ۱۹۶۵ و طراح استرالیایی صحنه و لباس، مدیر تولید و تهیهکننده سینماست. مارتین یکی از مشهورترین طراحان لباس و صحنه در دنیاست که در سال۲۰۰۴ برای طراحی لباس و صحنه در فیلم «گتسبی بزرگ» ساخته باز لورمن برنده دومین جایزه اسکار خود شد. مارتینِ ۴۹ ساله که همواره بهخاطر زیبایی منحصربهفرد طراحیهایش مورد ستایش قرار گرفته، پیش از این نیز در سال ۲۰۰۲ برای طراحی صحنه و لباس در فیلم «مولن روژ» برنده چندین جایزه معتبر جهانی شده بود. مارتین که بیش از ۲۰ سال است در این زمینه فعالیت میکند، طراح لباس فیلمهای مشهور دیگری از جمله «استرالیا» (۲۰۰۸) و «رومئو و ژولیت» (۱۹۹۶) نیز بوده است.
او ابتدا پس از گذراندن دوران مدرسه در شمال سیدنی توانست وارد دانشکده هنرهای نمایشی شود و در آنجا به مطالعات شاخههای مختلف هنرهای تجسمی و نمایشی پرداخت. آشنایی او با باز لورمن، کارگردان سرشناس استرالیایی، باعث شد تا در تئاتر روزویل شروع به کار کند.
کاترین مارتین توانست در چندین کار نمایشی بهعنوان طراح لباس و صحنه فعالیت داشته باشد که از جمله میتوان به «رویای نیمهشب تابستان» و «دریاچه گمشده» اشاره کرد.
او طراح اصلی سالن ملی حرکات موزون استرالیا نیز هست و توانسته دو بار عنوان بهترین طراح لباس استرالیا را از سوی انستیتو طراحی صحنه و لباس این کشور کسب کند. همچنین در سال ۱۹۹۶ برای فیلم «رومئو و ژولیت» نامزد دریافت اسکار نیز شد.
کاترین درخصوص طراحی لباس فیلم «مولن روژ» گفته در طول فیلم ماجرای عشق ساتین و کریستین و همچنین ماجرای پافشاری صاحب مولن روژ برای اجرای نمایش و در کنار همه اینها وجود دوک کاملا به هم گره میخورد و شخصیت ساتین را در یک سردرگمی کاملا سنجیده قرار میدهد. با اینکه فیلم پر از آوازهای شاد و همچنین صحنههای کمدی است، ولی در کل به صورت یک تراژدی ظاهر میشود. درنتیجه ابتدا و انتهایی غمانگیز دارد و دلیل شروع حزنانگیزش هم همین است. در اولین دیالوگهای فیلم کریستین از مرگ ساتین خبر میدهد تا از شوکه شدن بیننده جلوگیری شود. هر چند خود شوک اندکی را به مخاطب وارد میکند… گروه طراحی لباس فیلم در ابتدا مجموعهای از لباسهای مدرن و کلاسیک را که با مضمون عاشقانه و موزیکال فیلم همخوانی داشته، فراهم ساخت که کلکسیونی از بهترین نوع لباسهای این گونه سینمایی به حساب میآمد… بعد از جلسات مکرر که با گروه تولید و تیم کارگردانی گذاشته شد، ابتدا به یک نقطه مشترک رسیدیم و آن انتخاب یک فرم و رنگ برای هر شخصیت بود و به این نتیجه رسیدیم که برای هر شخصیت رنگ خاص خود را انتخاب کنیم تا بتوانیم خلقوخوی شخصیتها را توسط رنگهای فردی آنها توصیف کنیم.
بیشترین نقطه قوت طراحی لباس فیلم مربوط به ساتین با بازی نیکول کیدمن است… او یکی از زیباترین زنان مولن روژ و شخصیت اصلی فیلم است. داستان عاشقانه فیلم بر اساس او پیش میرود. کاترین خود میگوید: ما برای به تصویر کشیدن کاراکتر ساتین یک کت قهوهای مایل به قرمز طراحی کردیم؛ لباسی با طرح کلاسیک که مربوط به قرن ۱۹میلادی است. همچنین در مجموعه لباسی که برای این پروژه تهیه کرده بودیم، از یک جفت دستکش ابریشمی سیاه و یک کلاه مشکی با پولکهای نقرهای نیز برای تکمیل ترکیببندی استفاده کردیم. جلوی لباس نیز با جواهر و نوعی از ابریشم خام تزیین شده بود که این کاراکتر با پوست سفید و روشن نیکول یک الهه عشق را در ذهن مخاطب تداعی میکرد و ساتین را به یک کاراکتر ماورایی تبدیل کرد. بهطور کلی میتوان گفت لباس ساتین بهعنوان یک الهه عشق آنقدر از شکوه و زرقوبرق برخوردار بود که بهتنهایی عظمت و شکوه فیلم را میتوانست بر دوش کشد.
ساتین یک روسری نیز بر سر داشت که از نوع پیچیدن پارچههای هندی الهام گرفته شده بود… درواقع بعد از سفری که کاترین مارتین به هند داشت، بیشترین الهام را برای طراحی لباس شخصیتهای فیلم «مولن روژ» برگرفت. حتی تاج مخصوص او نیز که از جواهر و زیورآلات باشکوهی ساخته شده بود، برگرفته از تمدن هند است.
درواقع عناصر بارز سینمای بالیوود در این فیلم مشهود است؛ چه در طراحی لباس که یکی از نشانههای اصلی این نوع از سینماست و چه در قصهپردازی و حتی طراحی کاراکترهای دراماتیک…
برای طراحی شخصیت لوترک از نوعی ابریشم چروک استفاده شد که با چینهای سیاه و سفید تزیین شده بود. درواقع این نوع طراحی بهطور مستقیم الهامگرفته از یکی از تابلوهای لوترک نقاش قرن ۱۸ فرانسه است. در مورد طراحی لباس تولوز باید به این اشاره کنم که از جمله لباسهای روشن قرمز بود که با ترکیب نوعی ابریشم تزیینی با تورهای سیاه و سفید توانسته بود تضادی را که در زنجیرهای از حوادث کلی داستان فیلم است، بازگو کند؛ تضادی که از شادی و نمایش منجر به مرگ و اتصال گونه کمدی موزیکال به یک فیلم تراژدی حاصل شده است.
بهطور کلی میتوان کاترین مارتین را بهعنوان یکی از طراحان لباسهای باشکوه و مجلل سینمای جهان معرفی کرد. تمام لباسها از «رومئو و ژولیت» گرفته تا «گتسبی بزرگ» از یک شکوه و جلال نمایان بهره میبرند.
خود کاترین در این خصوص میگوید: به نظر من طراحی لباس فقط باید درخدمت معرفی شخصیت صورت گیرد و نباید بهتنهایی جلوه کند. اگر من در فیلمهایی که طراح بودهام، از لباسهایی استفاده کردهام که دارای شکوه و جلال ویژهای هستند، به این دلیل بوده که فضای فیلم و خط دراماتیک فیلم ایجاب میکرده و من بههیچوجه قصد خودنمایی نداشتهام
.
لینک کوتاه مطلب