با خودم چه فکر می کردم؛ یک متخصص مد
در این مطلب به چالشهای روزانه یکی از طراحان مد و استایل از زبان او گوش میدهیم.
.
مردم فکر میکنند کار من فوقالعاده فریبنده است اما اینطور نیست. من با مدلها و افراد مشهور کار میکنم و کار طراحی صحنه را برای عکاسی مجلهها انجام میدهم. کار با مدلها آسانتر است. آنها حرفهای هستند و هرگز خواستههای بیجا ندارند. افراد مشهور از طرف دیگر…
یک ستاره راک دهه ۶۰ از من پرسید میتوانم این عینک دودی را داشته باشم و قبل از اینکه من بتوانم به او جواب منفی بدهم، آنها را از من گرفت. قیمتشان ۳۰۰ دلار بود. گاهی اوقات برندهای مشهور لباس را مجانی میدهند و اهمیتی نمیدهند. من هم زیاد سخت نگرفتم چرا که او را دوست داشتم. او با وجود بیادبیاش اما همچنان جذاب بود.
بعضیها همان اول مشخص میکنند که نمیخواهند کسی با آنها صحبت کند یا حتی به آنها نگاه کند. یکی از سوپرمدلها سه ساعت تاخیر داشت سپس وقتی رسید چند ساعت را در حال چک کردن توئیتر بود در حالی که بقیه منتظر او بودند. در کل او مثل یک کابوس بود. او یک فرد قلدر در سطح جهانی بود و به من گفت تا حالا هیچ طراحی را به بیادبی من ندیده است. اما من هم جواب او را دادم و بعد از آن او رفتارش بهتر شد. البته او من را مجبور کرد که یک قرارداد عدم افشای اطلاعات را امضاء کنم تا درباره این ماجرا با کسی صحبت نکنم. این سختی کار با افراد مشهور است.
یک فرد مشهور دیگر بدون سینهبند به صحنه عکاسی آمده بود و از من یک سینهبند میخواست. وقتی به او گفتم که ندارم او شروع به لرزیدن کرد و گفت: چطور تو سینهبند نداری آخر تو یک طراح هستی؟! من نمیتوانستم صحبت کنم. حالا من همیشه با خودم یک سینهبند میآورم.
من باید با مهربانی خودم آنها را خفه کنم. وقتی این جواب نمیدهد به دستشویی میروم و کمی گریه میکنم و خوب میشوم. در حین کار با افراد مشهور به خودم میگویم من دیگر نمیتوانم این را تحمل کنم. اما کار با مدلها که باشد فکر میکنم بهترین کار دنیاست. همه چیز بستگی به تصویر دارد. اگر آنها خوب باشند من افتخار میکنم و دیگر اهمیتی نمیدهم چقدر بد رفتار کردهاند.
.